با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خجل کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

شرمنده کردن، شرمسار کردن

فونتیک فارسی

khejel kardan
فعل متعدی
to abash, to embarrass, to shame, to discomfit, to discountenance, to make shy, to wither

- رفتار دخترش او را خجل کرد

- his daughter's behavior embarrassed him
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خجل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خجل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خجل کردن

لغات نزدیک خجل کردن

پیشنهاد بهبود معانی